این عکس چند روز پیش که در پابدانا بودم گرفتم .اینجا کانون قدیم است که به دبیرستان رسیده و کانون هم جای دبیرستان را گرفت . در همین نقل انتقالات مدارس مدرسه راهنمایی محبوبه دانش جای مدرسه دبستان دخترانه ادب راگرفت و دبستان ادب نیز یه جورایی ادقام شد با دبستان نرجس خاتون هنرستان فنی شهید چمران که رشته معدن را تدریس میکند جای مدرسه دخترانه محبوبه دانش را گرفت.این انتقالات در حدود سال 1384صورت گرفت.

امیدوارم لااقل یاد آن دوران افتاده باشید.

این عکسم گذاشتم کسانی که در اینجا درس خوندن یاد آن دوران بیوفتند و خاطراتشان زنده شود.

خدانگهدار

پنج تن هم در روزگارانی فقط با داشتن آرمگاه از دور فقط خانه ی گنبدی شکل دیده میشد که مردم در آن جمع می شدند و زیارت می کردند و شمع روشن می کردند!

اما امروز شاهد ان هستیم که بعد از ساختن یک اتاق پیشرفت کرد و امروزه با ساختن اتاقی دیگر به این آرامگاه رسیدگی می شود اونم از طرف مردم که با کمک های مالی و هم کمک هایی که آرامگاه نیاز دارد این آرامگاه را به مکانی برای نزدیک شدن به خدا کرده اند .دستشان را می بوسیم و حتما در آخرت اجرش را می بینند.

به امید پیشرفت هر چه بهتره شهر و دیارمان!

اینجا دو طبقه های پشت مدرسه راهنمایی شهید استاد مطهری هست که روزگاری شاید بهترین منطقه پابدانا بوده اما امروزه در زیر راه پله ها ی این منازل را شاهد هستیم که در چند سال یا چند ماه دیگر خراب میشوند اگر خونه ها را به مردم می فروشند مردم باید وقت رفتن به خونه هاشون هم ترس و واهمه داشته باشند .

همین منازل رو هم به قیمت سرسام آوری می فروشند.

این وضع راه پله هاشون خدابخیر کند خود خونه هاشون که هر روز یک جاش آب میده لوله می گیره و...!

این خونه ها در قدیم خوب بودند (تا زمانی که شخصی سازی نشده بود)یادم میاد یه زمانی خونه های رو گچ می کردند بعد تحویل می دادند.پول آب برق رایگان. هر سال عید درخت هارو رایگان سم پاشی می کردند.

تلفن های داخلی که همه ی ما با هاشون خاطره ها که داریم.

به امید آن روزها و به یاد دوستانم ان روزها

سلام

بنده عکس های زیادی از پابدانا گرفتم و در وقتی که داشتم این عکس ها را تنظیم کردم که در وبلاگ بذارم اما بعد از مدتی متوجه شدم آپلود عکس کار نمی کند و هنوزم دلیل این مطلب رو نمی دونم که چرا آپلود حتی باز هم نمیشه.

از همین رو ز شما دوستان پابدانایی معذرت می خوام که منتظر عکس های جدید بودید.

ان شاالله بعد از رفع اشکال که هر روز دارم از کسانی در این باره سوال میکنم تامشکل حل شود عکس ها را در وبلاگ می زارم.

باتشکر

سلام

دوستان پابدانایی خوبید.......

دوستان زیادی به همکاری با ما عشق ورزیدند ولی از آنجایی که ما دنبال کسانی هستیم که با انها رابطه داشته باشیم از این مسئاله نمی توانیم کسانی که شناخت کامل را ازشون نداریم عضو کنیم ولی اگر کسی خواست خودشو معرفی کنه و اگر خواست مطرح کنه و کسانی که شناخته شده باشند عضو خواهند شد این دوستان با ارسال نظر خصوصی به بنده خودشونو معرفی کنند.

ممنون از لطف شما عزیزان

سلام

باعرض پوزش از دوستان عزیز به علت به روز رسانی.

خدمت شما عرض کنم تصمیم گرفته بودیم برای بهتر شدن وبلاگ که بعضی مسائل دست به دست هم داد که این کارها عملی نشه و به نتیجه نرسه ولی بنده که این روزها سرم شلوغ تر شده بازم به عشق پابدانا این وبلاگ رو به روز میکنم البته بایاری شما دوستان عزیز و با نظرهای شما دوستان.

دوستان عزیز قدر دوستان خود را بدونید که دوست خوب این دورو زمونه از برادر بهتره.

پابدانایی های عزیز هنوز در پابدانا حتی یک کافی نت هم نیست حتی من در کوهبنان هم که گشتم کافی نت ندیدم پس نتیجه می گیریم در پابدانا ماندن عین این است که چشمو گوش بسته باقی بمونی ولی من مطمئن هستم شما دوست عزیز الان در جایی غیر از پابدانا هستید .

هر کس خواست پیشرفت کنه از پابدانا اومد بعضی ها هم که پدرانشان بازنشته شدند و مجبور به ترک پابدانا شدندو الان می دونند که دنیا چقدر بزرگه یادم میاد برای تعطیلات عید نوروز یا تابستان که از پابدانا بیرن می شدیم دلمون واسه پابدانا تنگ میشد و حتما شما هم همین احساس رو تجربه کرده اید.

خاک دامن گیر آنجا ***** ندارد همتا زهیجا

خدانگهدار

سلام

امیدوارم حال همتون خوب باشه.

بنده در این سفر اخیر به پابدانا شاهد کارهای عمرانی زیادی بودم.

جلوی بازار  میدان زدند اسمشم سفیر امید .

از جلوی شهرداری تا جلوی میدان سفیر امید را به صورت بلوار در آوردند.

برای لوله های گاز آسفالت  شهر را به شکل دیگری در آوردند.

بانک ملی تغیرات عمده کرده بود به بهتر شده بود .

مدرسه راهنمایی شهید استاد مطهری گوشه طرف غربش که کنار کوچه تنگ بود را خراب کرده اند برای احداث خیابان آسفالته.

کنار مدرسه دبستان نرجس خاتون خیابانی بود که نصفه کاره آسفالت بود اما امروز شاهد جدول بندی و آسفالت آن تا به آسفالت جلوی بانک ملی.

بانک کشاورزی آمده بود در بازار پابدانا.

بعضی خانه ها از نعمت گاز بهره می بردند (هر کس پول داده بود از نعمت گاز استفاده می کرد).

و...!

امیدوارم تاحدی شما را از وضیعیت شهر پابدانا آگاه کرده باشم و اگر سوالی در باره شهرمان دارید لطفا در نظرها بیان کنید.

سلام

در این مدت که نبودم رفته بودم پابدانا تا هم یادی از دوستان کرده باشم هم یاد خاطرات را زنده کرده باشم.

همه جای پابدانا رو چرخیدم و هم امید وار شدم و هم ناراحت.

خوشحال از اینکه دیدم پابدانا در حال پیشرفت است و ناراحت از اینکه دیگر خبری از شوق مردم پابدانا خبری نیست هر کس سرش تو لاک خودشه و دیگر هیچ.

از خاطرات این سفر باز هم می نویسم .

ولادت با سعادت امام هشتم امام رضا (ع)برشما برادران و خواهران مبارک باد

شاید دل شما هم امشب در حرم این عزیز باشد پس برای تمام بیماران دعا کنید

به امید روزی که بیماری در این کره خاکی وجود نداشته باشدو همه شفاعت گرفته باشند

سلام

حتما یادتون میاد زلزله چند سال پیش زرند و توابع رو لرزاند .منشعه  این زمین لرزه گسل کوهبنان است که از 300کیلومتر طول در راستای شمال باختری جنوب خاوری با مکانیزم حرکتی راست گرد که باعث زمین لرزه های قابل توجهی نظیر زلزله جور (گور) حدود صد سال پیش .چترود و روستاهای اطراف زرند (داهوئیه. گیسک)شده است .

همین طوری که خود شما هم اطلاع دارید این گسل از کنار شهر پابدانا می گذرد از رشکها هم عبور می کند و اگر خدایی نا کرده اگر این گسل فعال بشه پابدانا در یک بن بست قرار می گیرد از شمال کوهای کوهبنان از جنوب کوههای رشکها از شرق کوههای معادن تونل چهار و از غرب کوهی که در آخرین پیچ به طرف شبعجره مانع می شود و راههای ارتباطی به پابدانا بسته می شود .

در جایی خواندم در چند ین سال پیش کوهبنان زیر و رو شده و هیچی ازش باقی نمو نده و همچنین در اون مطلب از بازار  کوهبنان تعریف کرده بود که زر گری های زیادی در شهر بوده و پس از زلزله همچی زیرو رو می شود .

زمانی هم در چند سال پیش  شایعه شده بود در پابدانا که سالش هزار سال از زلزله گذشته و امسال زلزله دیگری به همان شدت میاد و مردم نیز و حشت کرده بودند .

امید وارم طرح های جدید باعث بشه خانه های جدید در مقابل زلزله مقاوم باشه که به هیچ بنده خدایی آسیب نبینه .

به امید آن روز

سلام

دوستان عزیز با توجه به اینکه شهرمان اسم های زیادی به خو دیده لطفا در نظر سنجی شرکت کنید و به اسم های موجود رای بدهید تا در آخر معلوم شود کدام نام در بین مردم بیشتر پسندیده و مورد قبول است .

با تشکر

سلام

در گذشته پابدانا فقط با داشتن فقط دو باشگاه و دهکده المپیکی که ناتمام ماند به نیازهای مردم پاسخ می داد.

نو جوانان و جوانان و حتی بچه ها در هر فصلی به باشگاه می اومدند . سالن کشتی که بعد ظهرها میزبان کشتی گیران بود .

فوتبال.بسکتبال.والیبال.تنیس روی میز که وقت نمیشد از بس طرفدار داشت .

ولی امروزه یک سالن کف پوش در کنار مدرسه دخترانه پروین اعتصامی و یک زمین چمن مصنوعی کنار سالن کف پوش خود نمایی می کند و دیگر کمتر شاهد هستیم که جوانان بی خودی در خیابانها بچرخند و این خود باعث خوشحالی ما مردم قدیم پابدانا می شود که وطن دوم مان دارد هر روز در هر زمینه ایی رشد می کند و به تعالی می رسد .

با تشکر

سلام

از روزی که پابدانا زیر نظر شهر ستان کوهبنان شد فکر کنم برای مردم از چند لحاظ بهتر و از چند لحاظ بد شد ولی بنده که در پابدانا بودم بیشتر مردم از این موضوع ناراحت بودند چون تا کوهبنان بیاید به شهرستان شدن خود عادت کند و کار مردم رو به طور مطلوب انجام دهد خیلی طول می کشد ولی شهرستان زرند با سابقه خوبی که داشت برای مردم بهتر بود !!!

نظر شما در این رابطه چیست؟   

                                                          سلام

پس از سوال هایی که از برادرانی که در معادن کار می کنند کردیم به این نتیجه رسیدیم که بعد از گزارش آقای نجف زاده وضع بهتری در معادن پابدانا صورت گرفت .

شاید برای ما کمی سخت باشد ولی امروز شاهد آن هستیم که در معادن شیر توضیع می شود و این خود نشانه بارزی است که معادن پابدانا امروز شرایط خوبی دارد .

امید واریم این شرایط بهتر شود بعد از آن در میان مردم شنیده می شد حقوق ها هم کمی رفته بالا و تا آخر برج 11قراره یه چند درصد دیگه بره بالا و این خود خوشحال کننده است برای ما که نه ولی خوشحالیم برای برادرانمان در پابدانا.

سلام

در ماه محرم اصلا حال و هوا در پابدانا تغیر می کرد به خصوص شب ها که هر کس به سمت هیئت عزاداری خود یادم میاد هر هیئت مال یه شهر از ایران بود و هر کس با هیئت خودبود هیئت آذری ها بمی ها بافتی ها زابلی ها و...!!!

ولی هیچ موقع روز های عاشورا تاسوعا ی پابدانا رایادم نمیره!!!

شما دوست عزیز حتما یادتان هست که چه صفایی می داد ولی هر سال کم کم از اون تب و تاب کم میشد چون عزیزان بازنشت می شدند و از پابدانا می رفتند به محل خودشون .

الان هم از هر قومیتی در پابدانا پیدا میشه منکه به شخصه امیدوارم مثل همون دوران بشه که هیئت های عزاداری شلوغ و باصفا بشه ان شالله

ولی یاد تکیه طغرالجرد بخیر که برای خودشون چه مراسمی داشتند بیشتر بچه های پابدانا چند روز اول محرم رو سعی می کردند برند تکیه چون اونجا هم خوب بود یاد آبگوشت نذری تکیه که بعد از اتمام مراسم به عزاداران می دادند بخیر خیلی خو شمزه بود الان که یاد آن روزها می افتم دلم بد جوری می گیره !

در روز عاشورا هیئت های تمامی منطقه (طغرالجرد.پابدانا با تمام هیئت هاش .سلمان شهرو...)به گلزار شهدا ی طغراجرد می رفتند وهمه در یک مکان جمع می شدند .

یاد آن روزها بخیر

                                                       سلام

در گذشته فقط زیارت پنج تن  همون چهار ردیف که شبیه راه پله بود در گوشه کوه خود نمایی می کرد اما حالا برای خود شده یک مکان زیارتی ناب .

بعد از چند سالی که به پنج تن اهمیت ندادند اما این دهه که گذشت خدمات خوبی انجام شد و موجب پیشرفت کار زیارت شد.

زمانی یاد میدم در گوشه زیارت در دره بین دو کوه سمت جنوب شرقی یه درخت انجیر بود که در دل کوه رشد کرده بود.

هر موقع به زیارت می رفتیم با خودم می گفتم من باید قله کوه  روبروی زیارت را فتح کنم و همیشه می رفتم اون بالا و به منطقه دور بر نگاه می کردم شاید شما هم با خانواده با دوستان به اونجا می رفتید .

 ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه را به شما عزیزان تبریک میگم و روز دختر را به تمام دخترانی که راه و مسیر ایشان را پیشه کردند تبریک میگم .

سلام

کیه که دلش نخواد پابدانا آباد بشه ؟

شهر اصلا از حال و هوای قدیم خارج شده و داره به جاهایی میرسه که هر پابدانایی باید به خودش افتخار کنه !

ظاهر شهر تغیر کرده اگر خیلی وقته به پابدانا نیومده باشید اصلا متوجه نمیشید در پابدانا هستید خیلی بهتر شده !بعد از چند مدت گاز هم کشیده شد و مردم پابدانا از این نعمت بهرمند شدند

ولی یادش بخیر فکر نکنم یاد هیچ پابدانایی هم بره یکی با فرقون یکی با موتور یکی با ماشین می یومد کپسولی و کپسول خودشو عوض می کرد یاد اون دوران هم بخیر

به امید روزی که پابدانا را آباد تر از هر موقع ببینیم

با تشکر

از جایی که پابدانا اسم های زیادی به خود گرفته از جمله کیانشهر _ شهر سازی _ قائم شهر _ وشاید...

ولی اسم پابدانا به نظر من جهانی شده چون زمانی قطب اول ذغال ایران بوده .

شما هم نظرات خود را در مورد این مو ضوع بیان کنید

در قبل از انقلاب که بزرگان یاد می دهند خواهر شاه ملئون به پابدانا سفر داشته !

در پشت سینما یه سینما تابستونه بوده که در دوران خود مردم انجا جمع می شدند و خواننده های آن زمان در آنجا برنامه داشته پس نتیجه می گیریم پابدانا آن زمان برای خود اسمو رسمی داشته.

                                سینما تابستانه پابدانادر آن زمان  

                                                  کار در شرایط بسیار سخت

                                             بردن ذغال به بیرون با استفاده از واگن

                            قاب آهن و لارده های سیمانی برای جلو گیری از ریزش

                                                           دهانه تونل معدن

                                                            کارگر معدن ذغال سنگ

                                         کارگر معدن ذغال سنگ هنگام اتمام کار

سلام

اولین باغی که یاد تمام پابدانایی ها می افتد باغ عباس آباد است.

باغی که در کنار چشمه یک درخت توت سفید داشت که برای هر کس  پر از خاطره است .

باغ دل زرد که بعد از باغ عباس آباد قرار داشت صاحبان باغ در فصل تابستان در خود باغ زندگی می کردند.

باغ معدن که یاد هیچ کارگری نمی رود چون هر شیفتی که به سر کار میرفتند این باغ روحیه شان را بالا می برد.

خلاصه .....

از هر طرفی که از پابدانا خارج می شدیم یه باغ یا یک فضای سبز زیبا در راه وجود داشت.

در خود پابدانا هم هر کس در حیاط خودش باغچه ایی داشت که در ختان و گل هایی در آن یافت می شد و هر پابدانایی در حیاط خود مانند باغی کو چک داشت.

در بیشتر این حیاط ها در خت سیب انار زرد آلو (قیصی)انگور بود . همه خوب یادشون هست که در فصل تابستان کمتر کسی برای میوه پول می داد.

در آخر یه عکس از یه سطل قیصی می زارم که یاد اون موقع ها بیوفتیم.

با تشکر

سلام

یاد دوران مدرسه خودم افتادم در دورانها مقاطع مختلف با دوستان و همکلاسیهای مختلف.

معلم اول دبستان من در دبستان امام حسن مجتبی (ع)خانم دهقان بود خیلی برای من زحمت کشید ان شاالله هر جا هست خدا نگهدارش باشه .آقای محمدی رو که تمام مردم و بچه ها خوب خوب خوب می شناختن با شیلنگ که بیشتر موقع ها داشت شاید بهترین دوران در دبستان بود ولی هر دوره ایی شیرینی خودشو داره خصوصا جشن تکلیف سال سوم راهنمایی در مدرسه استاد مطهری خدا رحمت کند آقای رضوی رو مدیر تواناو دلسوزی بود . شیرینی مدرسه هرگز یاد انسان نمی ره . دوره دبیرستان دیگه فصل شکوفایی ایست دوستانی که این دوره رو گذروندن خوب می دونن منظورم چیه . دبیرستان شریعتی هم خاطرات زیادی برای دوستان زنده میکنه و هنرستان معدن پابدانا که خودم از اولین سال تا سیئس این هنرستان دانش آموز این مدرسه بودم در دوران دبیرستان. مدیر دبیرستان شریعتی آقای حسینی بود که واقعا مدیر توانایی بود و مدیر هنرستان معدن آقای ایزدی.با سپاس از همه مدیران و معلمان .

با تشکر

سلام

بعضی از مردم هستن که یادشون رفته چی بودند و چی شدند!!!            (گرفتید منظورم چه کسانی هستند کسانی که خودشونو گم کرده اند)حرفم با این جور آدم هاست که ان شاالله اینجا کسی نیست یا حداقل در پابدانا نیست .

ای فردی که تا دیروز با دوستان خود بازی میکردی باهاشون به مدرسه می رفتی و...چرا حالا که از پابدانا رفتی خودتو گم کردی مگر یادت رفته یا خودتو زدی به کوچه علی چپ ! فکر کنم کلاست رفته بالا که این فکرا رو می کنی دوست با مرام کسی هست که در سختی کنار دوستشون باشن نه در شادی . شادی که همه خوشحالند به  همه خوش می گذره ولی در سختی کسی کنار آدم نیست مگر دوست بامرام که واقعا چیزی از برادر برای آدم کمتر نیست و باید دست چنین دوستی رو بوسید!!!

من که خودم برادر ندارم ولی دوستانی دارم که جای برادرنداشته ام  حساب می شوند و امید وارم اونا هم منو قبول داشته باشن.

اینها رو گفتم که بعضی ها به خودشون بیان و فکر نکند که ما فراموش می کنیم که چی بودند و چی شدند!!!

اگر شما هم خدایی نا کرده چنین دوستی دارین باهاش حرف بزنین ممنون

با تشکر

دم دمای عصر که میشد مردم در بازار که همدیگرو می دیدند شروع می کردند به صحبت انگار چند روزه همدیگر را ندیدند ولی بیشتر آنها همکار بودند و صبح تا ظهر یا هر شیفتی بودند با هم بو دند .به بحث های حقوق و ...و بیشتر صحبتشون کاری بود .

آرایشگاه نیاز که کمپ ایننجور صحبت ها بود .

یاد بازارش بخیر همش قرض و قرض.اول برجم حقوق می رفت بابت قر ضهای مغازه ها.

بازارش نزدیک مدرسه ها و عید نوروز اصلا هوایی دیگه داشت که اصلا نمیشه وصف کنم

با سلام و احترام

سلامی به مردم قدیم پابدانا

سلامی ازروی دلتنگی

سلامی ازروی عشق به پابدانا

امیدوارم حلتون خوب باشه.بنده این وبلاگ را ساختم چون دیدم به شهری که ما یه عمری توش بودیم رو کم کم مثل اینکه داریم از هوش می بریم و این خیلی بده (برای کسانی که دارند فراموش می کنند کی بودندو کجا بودند)

بنده میخوام بیاد آن روزها در این مکان جمع بشیم و از پابدانا بگیم اگر پایه این کار هستین با نظرهای خوبتون مرا یاری کنید

با تشکر